
آیه
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَلَةُ فَسِيرُواْ فِى الْأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
ترجمه
وهمانا ما در میان هر اُمّتى پیامبرى را برانگیختیم (تا به مردم بگویند) كه خدا را بپرستید و از طاغوت (و هر معبودى جز خدا) دورى نمایید، پس گروهى از مردم كسانى هستند كه خداوند هدایتشان كرده و بعضى از آنان گمراهى بر آنان سزاوار است، پس در زمین سیر و سفر كنید، تا ببینید كه پایان كار تكذیب كنندگان چگونه بوده است؟
نکتهها
«اُمّة» از ریشه ى «اُمّ» به معناى چیزى است كه دیگرى را به خود ضمیمه مى كند. به هر جماعتى كه داراى نوعى وحدت و اشتراك باشند، امّت گفته مى شود. این كلمه 52 بار در قرآن آمده است.
«طاغوت» براى مبالغه ى طغیان بكار مى رود. در قرآن به شیطان، ستمگران و مستكبران و بت ها، كه مایه ى طغیان و نافرمانى خدا هستند، «طاغوت» گفته شده است. این كلمه هم در مورد مفرد بكار مى رود «یكفر بالطاغوت» و هم در مورد جمع «اولیائهم الطاغوت»
خداوند اسباب هدایت را براى تمام مردم فرستاده است، «بعثنا فى كلّ اُمّة رسولاً» امّا گروهى مى پذیرند و هدایت مى یابند، «فمنهم من هدى اللَّه» و گروهى انكار كرده و گمراه مى شوند. «منهم من حقّت علیه الضلالة» پس هدایت از اوست، ولى گمراهى از ماست.
مثال جالب: زمین كه به دور خورشید مى چرخد، همواره بخشى از آن رو به خورشید و روشن است و بخشى پشت به خورشید و تاریك است. مى توان گفت: هر نورى كه زمین دارد از خورشید است، امّا هر تاریكى كه زمین دارد از خود اوست.
به هر حال خداوند، ضلالت را به خود نسبت نمى دهد، مگر آنكه انسان خود زمینه ى آن را فراهم كرده باشد، مانند آیه ى «یضّل اللَّه الظالمین» خداوند ستمگران را گمراه مى كند وآیه «ومایضلّ به الاّ الفاسقین» خداوند جز فاسقان را گمراه نمى كند.
پیامها
1- بعثت پیامبران، مخصوص نژاد و منطقه و قبیله ى خاصى نبوده است. «بعثنا فى كلّ امّة رسولاً»
2- دعوت به توحید و دورى از طاغوت، در رأس برنامه پیامبران بوده است. «اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت»
3- خداپرستى با پذیرش سلطه ى طاغوت ها و ستمگران، نمى سازد. «اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت»
4- با عبادت و اتصال به خداوند، انسان قدرت مبارزه با طاغوت ها، پیدا مى كند. «اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت»
5 – خداوند به انسان در انتخاب راه، اختیار داده است. «فمنهم من هدى… و منهم من حقّت…»
6- سیر و سفر باید عبرت آموز باشد. «سیروا … فانظروا»
7- تاریخ قانونمند است و سنّت هاى حاكم بر جامعه و تاریخ، ثابت. «سیروا… فانظروا… عاقبة المكذبین»
8 – قرآن، مردم را به جهانگردى هدفدار دعوت كرده است. «سیروا… فانظروا»