آیه

إِنَّ فِى ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ

ترجمه

همانا در این (تحوّلات تاریخى و هلاك سركشان) پندى هست براى كسى كه دلى (بیدار) دارد و یا با حضور قلب، (به سخنانِ حقّ) گوش فرا دهد؟

نکته‌ها

«قَرن» یعنى نزدیك شدن دو چیز به یكدیگر. به مردمى كه در یك زمان زندگى مى كنند، «قرن» گفته مى شود. سپس این لفظ بر خود زمان، (صد یا سى سال) اطلاق شده است.
«بَطش» به معناى گرفتن چیزى با قدرت و گاه به معناى جنگ و ستیز آمده است.
«نَقِّبوا» از «نقب» به معناى ایجاد سوراخ یا شكاف و راه نفوذ در دیوار است و كلمه «مَنقبت» از همین ریشه، به كمالاتى گویند كه در روح مردم نفوذ كند.
مراد آیه آن است كه برخى اقوام گذشته، با نفوذ در اقوام دیگر و شكافتن راه و پیشروى، دست به كشورگشایى مى زدند.
منظور از قلب، جسم صنوبرى شكل نیست، بلكه مراد مركز ادراك انسان است. امام كاظم علیه السلام مى فرماید: منظور از قلب، عقل است.(42)
نظیر این آیه را در سوره ملك مى خوانیم: «لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصحاب السعیر»(43) اگر ما حق را مى شنیدیم یا خود تعقّل مى كردیم امروز از دوزخیان نبودیم. در این آیه تعقّل در كنار شنیدن و در آیه مورد بحث، قلب در كنار شنیدن مطرح شده است، پس مراد از قلب همان عقل است.
«القاى سمع» كنایه از گوش دادن و شنیدن به قصد فراگیرى است و به عبارت دیگر، مراد گوش جان است، نه گوش سر.
«شهید» به معناى شاهد و حاضر است. یعنى كسى كه در مجلس حاضر است و با دقّت به سخنان گوش مى دهد، نه آنكه به اصطلاح گوشش اینجاست و خودش جاى دیگر.
42) تفسیر نورالثقلین ؛ كافى، ج 1، ص 16.
43) ملك، 10.

پیام‌ها

1- نابودى امّت ها و تمدّن هاى گذشته كه به خاطر كفر و شرك بوده، چراغ راه آیندگان است. «و كم أهلكنا»
2- هلاك قدرتمندان متجاوز، مایه ى تسلّى و امید اهل ایمان است. «و كم أهلكنا»
3- نابودى قدرتمندان حقّ ستیز، سنّت الهى است. «و كم أهلكنا»
4- علم تاریخ و باستان شناسى، باید سبب شناخت سنّت هاى الهى در تاریخ و راهیابى به پیام هاى الهى گردد. «و كم أهلكنا»
5 – قدرت هاى مادّى، به هنگام قهر الهى بسیار ناچیزند. «أهلكنا… أشدّ… بطشا»
6- كفّار قریش خود را قدرتمند مى پنداشتند، لذا خداوند مى فرماید: ما قدرتمندتر از آنان را نابود كرده ایم. «أشدّ منهم بطشاً»
7- قدرت منهاى ایمان، زمینه ساز طغیان و تعرّض به دیگران و كشورگشایى مى گردد. «أشدّ بطشاً فنقّبوا فى البلاد»
8 – به هنگام قهر الهى، همه راه هاى نجات حتى براى قدرتمندترین افراد به بن بست مى رسد. «هل من محیص»
9- كسانى از تاریخ پند مى گیرند كه یا از درون مستعد باشند، «لذكرى لمن كان له قلب» یا از بیرون حق را بشنوند و بپذیرند. «ألقى السّمع»
10- از حوادث تاریخى به سادگى نگذریم، آنها را تحلیل كنیم و درس بگیریم. كسانى كه از حوادث عبرت نمى گیرند، قلبشان مرده است. «لذكرى لمن كان له قلب أو القى السّمع و هو شهید»
11- شنیدن و گوش دادنى اثر دارد كه با توجّه و حضور قلب باشد. «و هو شهید»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *