آیه
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ
ترجمه
بدون شك هر چه را زمین از آنان مى كاهد، مى دانیم و نزد ما كتابى است كه (همه چیز را در خود) حفظ مى كند.
نکتهها
مراد كفّار از «رجع بعید»، بعید بودن از نظر عقل و عادت است. یعنى بازگشت دوباره انسان، از جهت عقل و عادت، امرى بعید است. بنابراین آنها دلیلى بر انكار معاد ندارند و تنها استبعاد مى كنند.
«مریج» به معناى اختلاط و آشفتگى است. چنانكه قرآن در مورد اختلاط آب هاى دو دریا مى فرماید: «مَرج البحرَین یلتقیان»(6) كلمه «مریج» در قرآن تنها یكبار بكار رفته آن هم در قالب صفت مشبهه كه حاكى از تداوم تحیّر و سردرگمى كفّار است.
6) الرّحمن، 19.
پیامها
1- توجّه به معاد و حیات پس از مرگ، محور هشدار انبیا است. «جاءهم منذر… ذلك رجع بعید»
2- به سؤالات و شبهات اعتقادى پاسخ دهید. تعجّب كفّار، ناشى از متلاشى شدن جسد انسان در زمین است كه قرآن پاسخ مى دهد: ما این فرسایش را مى دانیم. «أاذا متنا… قد علمنا ما تنقص الارض»
3- تمام تحوّلات و تغییرات مادّى حساب و كتاب داشته و زیر نظر خداست. «قد علمنا ما تنقص الارض»
4- زمین، خاصیّت فرسایش دهندگى دارد. «تنقص الارض منهم»
5 – علم خداوند به ذرّات هستى، منافاتى با ثبت و ضبط امور ندارد. «علمنا… و عندنا كتاب» (مثل آن كه شما به كسى بگویى: من خودم مى دانم و در ضمن اسناد و مدارك هم نشان بدهى.)
6- خداوند، نسبت به كفّار نیز اتمام حجت مى كند. «كذّبوا بالحقّ لما جائهم»
7- ریشه اضطراب و سردرگمى، تكذیب حق و كفر است، همان گونه كه ریشه آرامش، توجّه به قرآن و یاد خداست. «بل كذّبوا بالحقّ… فهم فى أمر مریج»
8 – كسى كه ایمان ثابت و محكمى ندارد، هر لحظه سخنى مى گوید و مضطرب است. (گاهى پیامبر را ساحر و كاهن و گاهى مجنون و شاگرد دیگران مى خواندند.) «فى أمر مریج»