آیه

سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَآ أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا

ترجمه

به زودى بادیه نشینان بازمانده از جنگ و جهادگریزان، (براى توجیه خلاف خود) به تو خواهند گفت: اموال و خانواده هایمان ما را مشغول و سرگرم ساخت (و نتوانستیم تو را همراهى كنیم). پس براى ما (از خداوند) طلب آمرزش كن. آنان به زبان چیزى مى گویند كه در دل هایشان نیست. (به آنان) بگو: اگر خداوند براى شما زیانى اراده كند، یا براى شما سودى بخواهد، كیست كه در برابر خداوند از شما دفاع كند، بلكه خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است.

نکته‌ها

«اعراب» به بادیه نشینان جامعه گریز و دور از فرهنگ گفته مى شود. شكّى نیست كه اینان در مقابل شهرنشینان نیستند، بلكه كسى كه از فرمان پیامبر سرپیچى كند، به نوعى از فرهنگ و تمدّن به دور است.
كسانى كه به جبهه نمى روند، با بهانه هایى فرار خود را توجیه مى كنند:
گاهى مى گویند: هوا گرم است. «لاتنفروا فى الحرّ»(15)
گاهى مى گویند: تعداد دشمن زیاد و توان ما كم است. «لاطاقة لنا»(16)
گاهى مى گویند: خانه هاى ما در و دیوار و حفاظى ندارد و ما نگرانیم. «انّ بیوتنا عورة»(17)
گاهى مى گویند: مى ترسیم با نگاه به دختران رومى (در جنگ تبوك)، گرفتار فتنه و گناه شویم. پس ما را با فرمان شركت در جنگ، به فتنه نیانداز. «لاتفتنّى…»(18)
گاهى مى گویند: اموال و دارایى و خانواده، ما را گرفتار كرده و مانع حضور ما در جنگ شده است. «شَغلتنا أموالنا و اهلونا»
معمولاً جهادگریزان، ترس را در قالب احتیاط، حرص و طمع را در قالب تأمین آینده، ضعف نفس را با شرم و حیا، سستى و بى عُرضگى را در قالب زهد و ضعف و ناتوانى خود را به قضا و قدر الهى و رضایت به خواست خدا توجیه مى كنند.
15) توبه، 81 .
16) بقره، 249.
17) احزاب، 13.
18) توبه، 49.

پیام‌ها

1- یكى از عوامل سستى در جهاد، ضعف فرهنگى و پائین بودن فرهنگ مردم است. «المخلّفون من الاعراب»
2- رهبر باید آینده نگر بوده و سخنان و تحرّكات مخالفان و منافقان را پیش بینى كرده و جوابى آماده داشته باشد. «سیقول… قل…»
3- متخلّفان و نافرمانان، كار خود را توجیه مى كنند. «شغلتنا أموالنا»
4- توجّه و وابستگى به مسائل اقتصادى و خانوادگى، گروهى را از انجام فرمان الهى و جهاد باز مى دارد. «شغلتنا أموالنا و اهلونا»
5 – تخّلف از جهاد، گناه است. «فاستغفر لنا»
6- دعا و شفاعت پیامبر در حق دیگران، مستجاب و مورد قبول است. لذا مردم، به پیامبر توسل مى جستند. «فاستغفر لنا»
7- گاهى افشاگرى، لازم است. «یقولون بالسنتهم ما لیس فى قلوبهم»
8 – فرار از جهاد، سبب بیمه شدن مال و جان از خطر نیست. «فمن یملك لكم من اللّه شیئاً ان اراد بكم ضرّا»
9- دفاع از مكتب واجب است، گرچه متحمّل ضرر و زیان شویم. «أراد بكم ضرّا»
10- گویا منافقان و جهادگریزان، نمى دانند كه خداوند همه چیز آنان را مى داند و گرنه این همه نفاق از خود نشان نمى دادند. «بل كان اللّه بما تعملون خبیرا»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *